محل تبلیغات شما
به صفحه ی تلویزیون خیره شده بود، اتاق تاریک بود و فقط "نورِصفحه ی تلویزیون" بود که تمامِ صورتش را فراگرفته بود . "شدتِ نور" با تغییرِسکانس های فیلم بود که کم و زیاد می شد . نور زیاد شده بود ، گویی روشن ترین جای فیلم بود ، بازیگرِ فیلم داشت این دیالوگ را می گفت : " اگر خوشبختی وجود داشته باشد و من بتوانم بهایش را پرداخت کنم ." دیالوگ را ناتمام گذاشت و فیلم را متوقف کرد درست شبیهِ زندگی اش که هیچ وقت عادت نداشت هیچ حرفی را تا آخر بشنود.

بخشی از یک داستان

[قسمتی از یک داستان]

فیلم ,زیاد ,، ,نور ,دیالوگ ,تلویزیون ,دیالوگ را ,فیلم بود ,بود که ,بود ، ,ی تلویزیون

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه شاد..خانه مهر و امید